سفارش تبلیغ
صبا ویژن
نگاهی به آیات 21 تا 23 - مباحثات آنتیکی

نگاهی به آیات 21 تا 23

سه شنبه 85 اسفند 1 ساعت 8:36 صبح

 اتَّبِعُواْ مَن لَّا یَسْئَلُکُمْ أَجْراً وَهُم مُّهْتَدُونَ‏ (21)
از کسانى که پاداشى از شما درخواست نمى‏کنند و خود هدایت یافته‏اند پیروى کنید.ه 
چرا از پیام آوران الهی پیروی می کنیم؟
1- یکی از نشانه های صداقت آنان این است که به دنبال هیچ سود شخصی و منافع مادی نیستند.
آیا در تاریخ زندگی پیامبران الهی و پیشوایان معصوم کسی سراغ دارد که آنان دنبال منافع خویش بوده باشند.(حتی به دنبال تشکر زبانی درقبال زحمات خویش نبوده اند)
نکته:
رهبران ممکن است در یکی از سه گروه زیر باشند:

  • محتوای پیامشان حق نیست و انسان را به بیراهه می کشانند
  • پیامشان حق است و لیکن دنبال منافع شخصی و.... هستند (نگاهی ابزاری به دین دارند و دین وسیله نام و نانشان است)
  • محتوای دعوتشان حق و خود آنان نیز شخصیت های ممتازی هستندکه تنها وظیفه خود را ابلاغ پیام الهی و اجرا و دفاع از آنان می دانند. و بی شک به گواه تاریخ پیامبران در این گروه جای دارند.

    2- تجربه تاریخ بشری این است تنها یک گروه از رهبران برای رهایی واقعی انسان از بند بردگی انسان، و دیگر مظاهر دست ساز بشر تلاش نموده و هدف نهایی شان روشنگری و هدایت آدمیان به حقیقت هستی بوده است، و توانسته اند به پرسش های اساسی بشر پاسخ دهند.(و آن رهبران، پیامبران و شاگردان واقعی مکتب رسولان الهی هستند)
    وَ مَا لِىَ لَا أَعْبُدُ الَّذِى فَطَرَنِى وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ‏(22)
    و چیست مرا که نپرستم آنکه مرا آفریده است و همگى به سوى او بازگشت داده مى‏شوید.  

 3- عقل و فطرت دو منبع شناخت حقیقت هستند . برای این پیرو رسولان الهی هستیم که برای درک و دریافت حقیقت ما را به جستجو در اصیل ترین گوهر وجودمان که فطرت ماست فرا می خوانند.همان فطرتی که انسان را به سرچشمه کمال یعنی توحید راهنمایی می کند.
آیا انسان حقیقت جو می تواند فریاد با شکوه وجدان و فطرت سالم خویش را نشنیده انگارد؟
فطرت سلیم بانگ بر می دارد که بازگشت شما و قطعیت سرنوشتتان در اختیار قدرت مطلق آن یگانه هستی است.
نکته ها و پیام ها:

 -  در این آیه به دو اصل اسلام یعنی توحید و معاد اشاره می کند (اعبد الذی فطرنی – و الیه ترجعون)

-   کسانی که به ندای فطرت گوش ندهند مورد محاکمه دادگاه وجدان قرار می گیرند (و ما لی ... چه می شود مرا که به خدای یگانه پشت می کنم و...)

-  آیه به ما می آموزد که در امر به معروف خودمان را مورد خطاب قرار دهیم.( ما باید به وظیفه عمل کنیم نه اینکه بگوییم آهای مردمان به وظایف خویش عمل کنید!)

-  انجام دادن زشتی ها و روی گرداندن از فطرت جای سوال دارد (شرک و کفر) نه انجام خوبی ها و خداپرستی که مطابق با فطرت است.

-  یکى از راه‏هاى دعوت دیگران، بیان اعتقادات منطقى خود است.   «مالى لا اعبد الّذى»

-  یکى از فلسفه‏هاى عبادت، تشکر از ولى نعمت است. «الذى فطرنى»

-  توجّه به مبدأ و معاد، سرچشمه‏ى توحید و بندگى است. «فطرنى و الیه ترجعون» (کسى شایسته پرستش است که آفرینش جهان و اداره کردن و بازگشت آن به دست اوست

-  مرگ پایان زندگى نیست، بازگشت به سوى خداست. «الیه ترجعون»

 

 ءَأَتِّخِذُ مِن دُونِهِ ءَالِهَةً إِن یُرِدْنِ الرَّحْمَنُ بِضُرٍّ لَّا تُغْنِ عَنِّى شَفَاعَتُهُمْ شَیْئاًوَلَا یُنقِذُونِ‏(23)
آیا به جاى او خدایانى را برگزینم که اگر خداوند رحمان اراده‏ى گزندى به من نماید، شفاعت آنها کمترین سودى براى من ندارد و مرا نمى‏رهانند؟

4- و چرا پیامبران الهی را رهبر خویش قرار داده ایم؟

انسان سود جو و زیان گریز است. پرسش مهم این است که چه میزان قوانین و برنامه های بشری منافع و نیازهای عالی انسان را تامین کرده است؟

آیا قوانین بشری که بر ستون های زر و زور و تزویر و خوش بینانه تر بگوییم بر پایه اندیشه محدود و حال نگر فرزانگان هر عصر و مصر استوار شده است کدامین درد مزمن انسان را شفا داده است!!؟

پیامبران هدیه خودآگاهی و پرهیز از روی آوردن الاهه های فوق را به انسان دیروز و امروز و هر روز ارزانی داشته اند.

 شگفتا!
کدام گمراهی از این آشکارتر که آدمی به بردگی آدمیانی چون خود تن می دهد ودر دنیای مدرن هنوز در برابر خدایان خویش ساخته سر بر خاک می ساید !!

نکته ها وپیام ها:

- از غیر خدا هیچ کارى ساخته نیست.     «من دونه... لاتغن»
به راستی اگر خداوند کسی را عزت دهد چه نیرویی را توانایی خوار کردن اوست و بالعکس

-  یکی از روش های آموزش مقایسه است. خدا مرا آفریده، ولى بت‏ها برایم ذرّه‏اى فایده ندارند.   «فطرنى - لا تغن عنّى شفاعتهم»

-  سختى‏هایى را که انسان مى‏بیند، با اراده خداوند و در مدار رحمت اوست.   «اِن یردن الرّحمن بضُرّ»

-  براى توجّه به خداوند، کافى است شرایط سخت و فوق العاده را در پیش خود مجسّم سازیم.   «اِن یردن الرّحمن بضُرّ»

-  براى جریحه‏دار نکردن عواطف مردم، از خود مثال بزنیم. «اِن یردن الرّحمن بضُرّ...»

-  گاهى گمراهى‏ها عامل مخفى و پنهانى ندارد، بلکه ضلال مبین است مانند بت‏پرستى. «ضلال مبین»

-  در مقابل ضلال مبین، بلاغ مبین و دعوت آشکار لازم است. «ضلال مبین»

منبع: تفسیر نمونه و نور


نوشته شده توسط : ماری

افاضات [افاضه]